79ستمديدگان را به عثمان باز مىگردانند و رويداهاى دوره و بلكه دورهها را در ارادۀ يك شخص كه در شهرها و نقاط مختلف مىچرخد و مردم را ضد خليفه و دولتش مىشوراند، محدود مىسازند! نتيجۀ عملى چنين پندار و افترايى اين است كه دولت در روزگار عثمان و وزيرش مروان، يك دولت الگو بود و امويان و واليان اشرافى او پيكهاى عدالت اجتماعى و برادرى انسانى در سرزمين عرب بودند. اما در اين ميان يك شخص به نام عبدالله بن سبأ، درستكارى و نيكوكارى امويان و واليان و اشراف را تباه مىسازد؛ به اين ترتيب كه در شهرها و نقاط مختلف مىچرخد و مردم را ضد عثمان و واليان صالح و مصلح او مىشوراند. چنانچه اين يك شخصيت و سفرهاى او به اين شهر و آن شهر نمىبود، مردم در سايه نعمت مروان و عدالت وليد و بردبارى معاويه در راحتى و آسايش زندگى مىكردند.
چنين پندارى، افترا به واقعيت و تجاوز به خلق و ترويج برخى آراى بىارزش است كه از يك منطق ساده و دليلى ساختگى و واهى سرچشمه مىگيرد. از اين خطرناكتر اينكه اين نظريه، حاوى تحريف حقايق اساسى در بناى تاريخ است؛ زيرا صاحب چنين تلاش شكستخوردهاى مىكوشد كه رويدادهاى يك و بلكه چندين دوره را به ارادۀ يك شخص محدود سازد كه در شهرها مىگردد و مردم را ضد يك دولت مىشوراند. آنگاه اين مردم تنها به دليل رفتن اين شخص در ميان آنها ضد آن دولت مىشورند.
اما ماهيت حكومت و سياست حاكم، فساد نظام اقتصادى و مالى و