40منافاتى ندارد. شايد بتوان گفت كه اگر روايتها بر اين معنا حمل نگردند، همچنان بىتفسير باقى مىمانند؛ زيرا افراد بىشمارى از قريش به سلطنت ظاهرى دست يافتهاند و دولتهايشان نيز منقرض شده و اين در حالى است كه به اتفاق همۀ مسلمانان هيچ نصى بر سلطنت بنىاميه و بنىعباس نداريم.
شايان ذكر است كه اين روايتها پيش از تكميل شمار امامان، در برخى كتابهاى صحيح و مسند نقل شده است. بنابراين احتمال جعل احاديث پس از تكميل آنان، منتفى است. راويان اين احاديث، اهلسنت و كسانى هستند كه نزد آنها موثق مىباشند. شايد سرگردانى بسيارى از عالمان در توجيه اين احاديث و تلاش براى سازگار ساختن آنها با واقعيت تاريخى، منشأ ناتوانى آنها در تكذيب روايات بوده است. ازاينرو گفتههاى گوناگونى در توجيه و بيان مقصود اين احاديث مشاهده مىكنيم كه به يارى يكديگر آمدهاند.
4. سيوطى پس از نقل سخنان عالمان دربارۀ اين احاديث مشكل، نظر بسيار عجيبى را ارائه مىكند. طبق نظر وى آن دوازده نفر عبارتاند از: چهار تن از خلفاى راشدين، [امام] حسن، معاويه، ابن زبير و عمر بن عبدالعزيز كه در ميان بنىاميه بوده است و مهتدى و ديگرى «الظاهر» است به دليل عدالتى كه داشت. دو فرد ديگر هم، منتظر هستند؛ يكى مهدى است، چون از اهلبيت پيامبر(ص) است و منتظر ديگر را بيان نكرده است. خداى رحمت كند كسى را كه دربارۀ سيوطى گفته است: «او شبانه هيزم گرد مىآورد».