125سياسى در روزگار ايشان نبود. بلكه زمينۀ بسيار گستردهاى براى ظهور تشيع معنوى و مراجعۀ مردم در قضايا و احكام فقهى به اميرمؤمنان على(ع) فراهم بود. البته اين امر بدان معنا نيست كه ايشان رهبر سياسى نبودند و وصاياى پيامبر(ص) اين جنبه را در بر نمىگرفته است.
سه - تشيع سياسى در روزهاى سقيفه، در سايۀ اعتراف به امامت معنوى آن حضرت آشكار شد. گرچه طبرى و ديگران، درباره رجوع زبير و عباس به على(ع) چيزى ذكر نكردهاند، اما شيعه در اينباره نصوصى دارد كه دربارۀ احتجاج گروهى از صحابه -با استناد به نصوص دينى- ضد ابوبكر است؛ صدوق از زيد بن وهب نقل مىكند:
كسانى كه كار ابوبكر مبنى بر پيشى گرفتن از على را زشت شمردند، دوازده تن از مهاجران و انصار بودند. از مهاجران اينها بودند: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد بن اسود، ابى بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، سلمان فارسى، عبدالله بنمسعود و بريدۀاسلمى. از انصار اينها بودند: زيدبنثابت، ذو الشهادتين، ابن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن التيهان.
پس از آنكه ابوبكر بر منبر رفت، خالد بن سعيد گفت: «اى ابوبكر! از خدا بترس...». سپس براى تقدم على، به اين سخنان پيامبر استدلال كرد كه فرموده بود: «اى گروه مهاجران و انصار! شما را سفارشى مىكنم، آن را نگاه داريد و موضوعى را با شما در ميان مىگذارم، آن را بپذيريد. اين على پس از من امير شما و جانشين من ميان شماست...». آنگاه ابوذر برخاست و گفت: «اى گروه مهاجر و