101خود گرفته است. اين همان مطلبى است كه دكتر احمد امين و شمارى از مستشرقان، مانند ولهاوزن، در تفسيرشان از پيدايش تشيع برگزيدهاند.
در نظريۀ دوم گفته مىشود كه آراى شيعه با ايرانيان سازگار بود. ولى دليلى وجود ندارد كه اين نظريهها از ايرانيان سرچشمه گرفته باشد و اين سازگارى را نمىتوان دليل بر آن گرفت. بلكه روايتهاى تاريخى عكس آن را مىگويد؛ زيرا آنها مىگويند، تشيع آشكارا در سرزمينهاى عربى برپا بود و پس از آن به موالى انتقال يافت و اين دو گروه (مردم سرزمين عربى و مواليان) را به يكديگر نزديك كرد. اما پس از آنكه شيعۀ عربى با عناصر زير فشار مرتبط گشت و از تربيت قومى عربى تهى گرديد، تنها حلقۀ ارتباط، اسلام بود؛ ليكن نه آن اسلام قديم، بلكه نوع جديدى از دين. 1
در جواب بايد گفت، مقصود وى اين است كه تشيع در روزگار پيامبر(ص) و پس از ايشان به معناى دوستى و ولايت على(ع) بود. اما ايرانيان آن را به معنايى ديگر - يعنى موروثى شدن خلافت در خاندان على(ع) - انتقال دادند. اين مطلبى است كه دكتر احمد امين بدان تصريح مىكند و مىگويد:
انديشۀ ايرانى بر تشيع چيره گشت و مقصود از چيرگى، موروثى دانستن امر خلافت به همان معنايى بود كه در دوران ساسانيان و ديگران رواج داشت.