67
وادى غُران
درحالىكه بالاى آن گردنه رسيده بودم، در برابر خود دشتى به وسعت دشت پيشين مشاهده كردم؛ اما اين دشت حاصلخيزتر و پرآبتر و آبادتر از آن دشت بود. اين همان وادى حاصلخيز غران است كه از سمت شمال با وادى خُلَيص كه حاصلخيزتر از آن است، متصل مىباشد. نخلستانهايى كه در ميان انبوه درختان در اين وادىهاى سرسبز و پرآب پراكنده شدهاند، به چشم مىخورد. درختان گوناگونى از انواع السَلم المَرخ والسَمَر و انواع ديگر، جنگلهايى را به وجود آوردهاند كه انسان ناآشنا در بين آنها گم مىشود. وادى غران از سمت راست كه مشرف بر اين گردنه است، شروع شده و بعد از فاصلهاى كم، به سمت شمال گسترده شده است و اكنون به الكَديد و نيز به سبب فراوانى درخت العَصلاَء در آن، كه نوعى از الحِمض است، به الحِمض معروف است.
اين وادى سپس به دشت پهناور و حاصلخيز و پر آب خليص مىرسد كه ناميدن آن به امَج اشتباه است و برخى مىپندارند از امتزاج خليص و امج يك وادى بهوجود آمده است.
غران در عرف جغرافيايى، علىرغم گستردگى، يكى از مراكز پشتيبانى امَج شمرده مىشود. غران از بخش جنوبى سنگلاخ بزرگ الحجاز امتداد مىيابد كه آن را رِِهَاط مىنامند. يك وادى حاصلخيز با چشمههاى جارى و چاههاى زراعتى پر آب است. ساكنان آن از اروقه، از قبيله عتيبه و مُعبّد، از قبايل حرب مىباشند. از جايى كه وادى به سوى البرزه (منطقه معروف زراعى) مىرسد، تا نواحى امَج، غران ناميده مىشود. در غران جنگ بين پيامبر خدا(ص) با بنىلحيان رخ داده است.
منظره عمومى وادى از فراز گردنه غزال
از سمت راست، سنگلاخ صويك با درخششى همچون تيغه شمشير، در بالاى وادى غران و در تنگهاى بين كوههايى كه در محل طلوع خورشيد برآمده، گسترده