266المقيتله برخورديم. آثار دهكدهاى ويران كه در كنار وادى السير در محل برخورد آن با وادى تمن (تمنى قديم) قرار دارد. در السير و در نزديك آن دهكده، چاههايى براى شرب وجود دارد و در المقيتله، آثار منزلگاهى قديمى هست؛ از جمله، مسجدى كه با زحمت زياد موفق شدم محراب آن را شناسايى كنم. اين دهكده در كنار جادهاى كه از ودان عبور مىكند، قرار دارد و شايد بعد از ويران شدن ودان، ساخته شده و بعد به علل مختلفى ويران شده است. علت ويرانى آن، بازسازى و دگرگونى جاده نيست؛ بلكه ويرانى آن به مدتها پيش از تغيير و تحول جاده باز مىگردد؛ چون چيزى جز آثار پوسيده از آن باقى نمانده است. سايه كوههاى الطوال البيض بر السير افكنده شده و زمينى وسيع بين سنگلاخهاست و كشتزارهاى وسيع زيادى در آن وجود دارد كه متعلق به البلاديه، از بنىعمر مىباشد. در كتابهاى متقدمين به نام تمنى از آن ياد شده است.
در سايه الطوال البيض حركت كرديم كه امروزه به آن طوال حمامه مىگويند. بعد وارد سراشيبى تلى بلند به نام حماسه شديم. تلى بزرگ كه بين الطوال البيض و گردنه هرشى كشيده شده و سيل آن تا كنار ودان ادامه دارد و بعد در ابواء، در سمت چپ امتداد مىيابد. در سيزده كيلومترى از چاه مبيريك به گردنه هرشى رسيديم. اولين جايى كه ديديم، مسجدى بود كه از سمت شمال در مقابل گردنه قرار داشت و مردم اين سرزمين، آن را به رسول خدا منسوب مىكردند. اين مسجد در مقابل دهانه گردنه قرار داشت؛ به طورى كه جاده از آن جدا نبود و من مىترسم كه وقتى اين جاده آسفالت شود، اين اثر مهم تاريخى از بين برود. به ويژه كه بيشتر كسانى كه اقدام به جاده سازى مىكنند، دانش كافى براى حفظ اينگونه آثار را ندارند.
هرشى اسم سنگلاخى است كه گردنه آن را در بر گرفته است. جاده اصلى از آن مىگذرد و گردنه ديگر هريشاء نام دارد كه جز انسانهاى پياده يا سوار بر