229 مكان آن از اينجا محل طلوع خورشيد است. پيرمرد گفت كه دهناء در شرق آن، در فاصلهاى كمتر از هشت كيلومترى است و امروز السانيه نام دارد و در ديار حرب واقع شده است. مرزهاى آن در ناحيه شمال از اين نقطه چندان دور نيست و بعد از آن، سرزمين جهينه شروع مىشود. الدهناء شهرى است آباد با ساكنان بىشمار و زراعت گسترده، در اول قرن دهم هجرى كه سلطان غورى آن را ويران كرده و امروزه آثارى از آن به جا مانده و منزلگاه مهم حجاج مصرى و مغربى كه از اين راه رفت و آمد مىكردهاند، بوده است.
المُسيحلى
در پانزده كيلومترى نرسيده به ينبع البحر، از مسيحلى عبور كردم كه منزلگاهى براى تهيه آب بوده است و در بخش ميانى وادى ينبع واقع شده است. پس وادى ينبع در اينجا به سه قسمت تقسيم مىشود: اول شطب؛ دوم الحِجر به كسر حا مهمله كه همين وادى است و سوم المرخيه نام دارد و در شهر ينبع البحر گسترده مىشود. بر منزلگاه المسيحلى، به فاصله كمى از جنوب، كوه مشهورى كه در آنجا المجبريه ناميده مىشود، مشرف است و گفته مىشود كه اسماعيل بن مبيريك، امير رابغ ادعا مىكرده كه مرزهاى سرزمين او تا اينجا مىباشد. او مىگفته كه سرزمين من از ريع الثنيه (ثنيه عسفان) تا كوه المجبريه است.
آب شرب شهر ينبع ابتدا از المسيحلى مىآمده؛ اما بعدها آب را از چشمههاى ينبعالنخل تأمين كردند. بعد از يك كيلومتر از المسيحلى، آثار منزلگاهى كه المنيزله (با تصغير) ناميده مىشود، وجود داشت. اين تصغير دال بر اين است كه منزلگاه كوچك و بىاهميتى بوده است. بعد وارد وادى الحِجر شديم كه ذكر آن گذشت.