207بوده است. يعنى سالى كه رفت و آمد قافلههاى شتر به علت ورود ماشين به مسير جاده از آنجا قطع شده است و در نتيجه، منزلگاه به فراموشى سپرده شده است. چندين مغازه در اطراف آن، به صورت ويرانهاى به چشم مىخورد. بعضى از آنها هنوز هم قابل استفاده بود و از سنگ ساخته شده بود. كاخى گچى كه همه پنجرههاى آن كنده شده بود نيز ديده مىشد. مىگويند اينجا جزو املاك دولتى بوده كه حاكم اين سرزمين و سربازانى در آن به سر مىبردهاند.
سه چاه در كنار اين شهر در جهت غربى و يك چاه در سمت شرقى آن، در وسط وادى غيقه وجود دارد كه وادىهاى كوههاى سياهرنگى كه در سمت شرق آن قرار دارد، از آن جدا مىشود. 154 كيلومتر از مدينه فاصله دارد و منسوب به ابن حصانى كه لقب شيوخ بنىصبح، از بنىسالم، از حرب است، مىباشد. يكى از آنها اين چاهها را حفر كرده و بعد به صورت منزلگاه غيقه درآمده است كه به آن غيقه گفته مىشود. اما معمولاً آنها را به ابن حصانى نسبت مىدهند. در آنجا جادهاى كه از مستوره مىآيد، به دو شعبه تقسيم مىشود: جادهاى به سمت وادى غيقه مىآيد و در ملف غيقه پيش رفته و از وادى النظيم، (العرج قديمى) عبور مىكند و با عبور از الشفيه، تا المسيجيد امتداد دارد. جاده ديگر، از الخائع در شمال تا الواسطه و القمراء و بعد الخيف و بعد تا المسيجيد ادامه پيدا مىكند و منزلگاه هشتم از مكه است و جاده در اينجا به سه شعبه تقسيم مىشود.
وصف سرزمين چاههاى ابن حصانى
در شمال، در فاصله دورى سلسله كوههاى الأجيبل كه در برابر آن وادىالقُصَيبه گسترده شده است را مىبينى و اين وادى در پايين الخائع اليمانى قرار دارد. وادى بزرگى كه بعد از چاههاى ابنحصانى در غيقه گسترده شده و در مقابل همه اينها، به فاصله اندكى بريدگىهايى كوچك قرار دارد كه بين آنها و