120منزلگاه آنان شده، به دنبال آن، مردم ودّان 1 نيز براى كسب و كار به اين منزلگاه روى آوردند. در بين راه مكه و رياض نيز شهر المُوَيه 2 از مكان خود منتقل شده و دچار ويرانى گشت.
2. در دوران عباسى قدرت حكومت در اين ناحيه كاهش يافت و بدنبال آن، امنيت منطقه از دست رفت و عده زيادى از حجاج مجبور شدند بيشتر در حاشيه ساحل حركت كنند؛ چون از آنجا ديد بهترى نسبت به اطراف خود داشتند و امكان مراقبت و هوشيارى بيشترى وجود داشت. كمينگاههاى دزدان و راهزنان هم به ندرت در اين نوار ساحلى وجود داشت. همچنين از غارت و تهاجم قبايل وحشى نيز در امان بود؛ زيرا غارت از رسوم قبايل كوهستانى است؛ چنانكه مورخين ذكر كردهاند، قبيله حرب در ناحيه ودّان و جاهاى ديگر، قبيله بنىجعفر 3 را مورد تجاوز و غارت قرار داده است.
علاوه بر اينها ودان درست بر سر راه حج قرار ندارد. حاجيانى كه از راه انبياء مىآيند، از السُقيَا و بعد، از هرشى عبور مىكنند؛ درحالىكه ودّان را در حدود دوازده كيلومترى خود دارند. هر كس مىخواست از راه ودّان برود، مسير خود را از ابواء به سمت راست تغيير مىداد و دوازده كيلومتر در وادى ابواء پيش مىرفت و وقتى نيازهاى خود را از ودّان تهيه مىكرد، با طى مسافتى به اندازه مسافت قبلى، به طرف جنوب شرقى و به سوى هرشى باز مىگشت. از اينرو منزلگاه المُقَيتَلَه در مسير همين جاده و بين هرشى و السقياء ايجاد شد و اين ديدگاه شخصى من است؛ زيرا وجود المقيتله كه به زودى درباره آن،در سفر سوم، سخن خواهم گفت، بر اين مطلب اشاره دارد.