19و اعتقادى و مخالفتهاى علما و مردم هر روز از منطقهاى به منطقه ديگر اخراج مىگرديد، نياز به پايگاهى ثابت و پشتوانه مطمئنترى جهت ترويج افكار خود داشت.
محمد بن سعود كه در آن زمان امير درعيه بود، به ديدن محمد بن عبدالوهاب رفت و او را با آغوش باز پذيرفت و عزت و نيكى را به او مژده داد. شيخ نيز قدرت و غلبه بر همه بلاد نجد را به وى نويد داد. در اين ملاقات بود كه آنها با هم متحد شدند و توافق نمودند كه كليه امور سياسى در اختيار محمد بن سعود و كليه امور مذهبى و تبليغى در اختيار محمد بن عبدالوهاب قرا گيرد.
بدينترتيب عوامل پشت پرده ارتباط و اتحاد نزديكى كه تأمينكننده منافع هر دو بود، ميان شيخ محمد و آلسعود ايجاد و آنان را با هم عليه حكومت شرفاى مكه متحد كردند.
از آن پس محمد بن عبدالوهاب افكار انحرافى خود را در پرتو قدرت محمد بن سعود با جديت بيشترى آغاز كرد.
طولى نكشيد كه سپاهيان آل سعود با فتواى محمد بن عبدالوهاب با همكارى وهابيون به قبايل اطراف و شهرهاى نزديك هجوم بردند و با كشتار و آواره نمودن ساكنان آن مناطق و سيل غنايم از اطراف و اكناف عربستان خصوصاً اموال مسلمانان منطقه نجد، به شهر درعيه كه