85و نيز درباره توسل به جاه اوليا مىنويسد:
التوسل بالجاه كأن تقول: اللهم انّى اتوسل اليك بجاه فلان لنبى او صالح فهذا ايضاً ممّا ينبغى ان لايحصل بجوازه خلاف؛ لانّ الجاه ليس هو ذات المتوسل به بل مكانته و مرتبته عندالله، و هى حصيلة الاعمال الصالحة؛ لانّ الله تعالى قال عن موسى عليه الصلاة و السلام (وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً)، و قال عن عيسى عليه الصلاة و السلام: (وَجِيهاً فِى الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ). فلاينكر على من يتوسل بالجاه اذا كنّا منصفين؛ لانّه لايحتمل نسبة التأثير الى المتوسل به؛ اذ ليس هو المقصود، بل المتوسل به جاهه و مكانته عندالله لا غير. 1
توسل به جاه]اوليا[ به اينكه بگويى: بارالها همانا من به سوى تو توسل مىجويم به جاه فلان پيامبر يا صالح، اين از جمله مسايلى است كه نبايد در جواز آن اختلاف شود؛ زيرا مقصود به «جاه» همان ذات توسل شده به او نيست، بلكه مقصود منزلت و مرتبه او نزد خداوند است كه حاصل اعمال نيك مىباشد؛ زيرا خداوند متعال دربارۀ موسى عليه الصلاة و السلام فرمود: (او نزد خدا داراى جاه و آبروست) و درباره عيسى عليه الصلاة و السلام فرمود: (او در دنيا و آخرت آبرومند است). پس اگر ما منصف باشيم نبايد كسى را كه به جاه توسل مىكند انكار نماييم؛ زيرا احتمال نسبت تأثير به شخصى كه به او توسل شده داده نمىشود؛ چرا كه او مقصود نيست، بلكه آنچه به او توسل شده جاه و منزلت او نزد خداوند است، نه غير آن.