72مسلمانان با صداقت در اسلامشان از وجود اسلامى و وطن و سرزمينهاى غصب شده خود دفاع كردند، جماعتهاى سلفى به آنها حمله كرده، و تيرهاى اتهام به شرك و بدعت گزارى را بر آنان رها نمودند، چرا كه آنها قبورى بوده و اهل توسلاند. و سپس يكى پس از ديگرى درباره آنها فتوا صادر كردند كه كمك كردن آنها به هر نحو؛ چه پشتيبانى معنوى يا كمك مادى حرام مىباشد. يكى از علماى آن امت مصيبت ديدۀ مجاهد، درباره آن فتوا و اتهامات فرياد برآورد: جاى تعجب است نسبت به برادرانى كه ما را متهم به شرك مىكنند، با آنكه ما در برابر خداوند شبانه روز پنج بار مىايستيم و مىگوييم: (تنها تو را عبادت مىكنيم و تنها از تو كمك مىخواهيم)...ولى اين صداها پراكنده شد و به اطراف پيچيد بدون آنكه كسى در آن تدبّر كرده يا پاسخ آن را بدهد...
بدين جهت است كه علماى وهابى بر ضدّ او تأليفاتى داشتهاند كه از جمله كتاب «نظرات و تعليقات على ما فى كتاب السلفية للبوطى من الهفوات» از شيخ وهابى، صالح الفوزان است.
43. ابراهيم عسعس
او در كتابى كه در ردّ سلفىها به نام «السلف و السلفيون؛ رؤية من الداخل» نوشته، سلفىها را مورد هجوم قرار داده و مىگويد:
تأتى هذه الدراسة فى وقت الحاجة الى البيان، بعد ان اصبحت (السلفية) وصفاً محتكراً فى ايدى مجموعة من الناس، يظنّ الواحد منهم انّه قيّم على منهج السلف، فينادى بأعلى صوته (انا