27او در بسيارى از اوقات با عبارات گوناگون به پيامبر (ص) نقص وارد مىكرد، از آن جمله گفته اوست كه محمّد (ص) طارش است، يعنى عاقبت كار او همانند شخص طارش است كه به جهت كارى به سوى مردم فرستاده مىشود و امرش را ابلاغ مىنمايد و سپس منصرف مىشود. و بعضى از آنها مىگفتند: عصاى من از محمّد (ص) بهتر است زيرا به وسيله آن در كشتن مار و امثال آن بهره مىبرم، ولى محمّد به طور حتم مرده و هرگز از او كسى بهرهمند نمىشود، و همانا او همانند طارشى است كه آمده و رفته است. و بدين جهت است كه نزد عموم مذاهب اربعه تكفير شده است. و از جمله اينكه او درود فرستادن بر پيامبر (ص) را كراهت داشت و از شنيدن آن اذيت مىشد و از جهر به صلوات بر منبرها نهى مىكرد و كسى كه اين كار را انجام مىداد او را اذيت مىنمود، و از فرستادن صلوات در شبهاى جمعه بالاى منبر منع مىكرد و بدين جهت كتاب (دلائل الخيرات) و ديگر كتابها از كتابهاى صلوات بر پيامبر (ص) را سوزاند، و اين كار را با بهانه اينكه بدعت است انجام مىداد.
همچنين درباره محمد بن عبدالوهاب مىگويد:
وكان يقول: انّ الربابة فى بيت الخاطئة اقل اثماً ممّن يناجى و يذكّر بالصلاة على النبى (ص) على المنابر. 1
او مىگفت: تار زدن در خانه زن گنهكار، گناهش كمتر است از كسى كه نجوا كرده و ذكر صلوات بر پيامبر (ص) را بر بالاى منابر مىكند.