11
آغاز واقعه
تاريكى همهجا را فراگرفته و شب سايهاش را بر زمين گسترانيده بود. در گوشهاى از سرزمين خدا صحنهآرايى عجيبى بود؛ يك طرف چهار هزار 1 نفر جمعيت مغرور و تا دندان مسلح كه در آرزوى فرداهاى پربار و مناصب رفيع، پيمانۀ دنيا را به دست گرفته و در آرزوى جاه و جلال و مال، در دخمۀ كوچك انديشۀ خود چيزى غير از قتل و غارت راه نمىدادند و از سوى ديگر، جمعيتى محدود، خيمههاى كوچك خود را مأواى اهالى ملكوت ساخته و سرمست از ولايت حق، به تمام جذبهها و دلخوشىهاى دنيا طعنه زده و آغوش خود را به روى مرگ گشوده بودند.
يك طرف در پى سراب و يك طرف در آرزوى