31نباشد، ارتباط آيه كه در مقام مثل زدن است، با آيات بعدش كه درباره قتال است، برقرار نمىشود.
پاسخ علامه طباطبايى(رحمه الله) به اين نظريه
اين گفتار زمانى پذيرفته است كه اولاً يا بهطور كلى معجزات و خوارق عادات را منكر شويم، يا بعضى از روشهاى آن، مانند مرده زندهكردن را نپذيريم كه ما در بحث معجزه آن را اثبات كرديم. افزون بر اينكه خود قرآن ظهور در اين دارد كه مرده زندهكردن و امثال آن را ثابت كرده است. حتى به فرض اينكه ما نتوانيم معجزه را از راه عقل ثابت كنيم، هيچ مسلمانى نمىتواند ظهور قرآن را در اثبات آن انكار كند.
ثانياً صاحب اين نظريه مىخواهد ادعاى خود را كه قرآن دلالت دارد بيش از يك زندگى در دنيا ممكن نيست، ثابت كند؛ همچنان كه در مقام اثبات هم به آيه ( لاٰ يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولىٰ ) (دخان: 56) و... استدلال كرده است.
ولى او هرگز نمىتواند چنين ادعايى را ثابت كند. بلكه تمامى آياتى كه دلالت بر احياى مردگان دارد، مانند آيات مربوط به داستان ابراهيم، موسى، عيسى و عزير، دلالتش به گونهاى است كه انكارپذير نيست. افزون بر اينكه اگر در وسط حيات دنيايى، مرگى اتفاق بيفتد، دو حيات