20در «صحيح بخارى» آمده است كه رسولخدا(ص) فرمود:
سه نفر از بنىاسرائيل به پيسى، كورى و بىمويى دچار بودند؛ آنگاه براى خداوند بزرگ بدا حاصل شد، پس فرشتهاى را بهسوى آنان فرستاد. آن فرشته در آغاز، نزد كسى آمد كه به بيمارى پيسى گرفتار بود و به او گفت: «چه چيزى نزد تو با ارزشتر است؟» گفت: «رنگ و پوست زيبا». آنگاه فرشته به بدن او دست كشيد و او سالم شد. سپس نزد فرد بىمو آمد و به او گفت: «چه چيزى را بيشتر دوست دارى؟» گفت: «موى زيبا را». فرشته دستى بر سر او كشيد و او نيز سالم شد. سپس نزد نابينا آمد و گفت: «چه چيزى نزد تو ارزشمندتر است؟» گفت: «اينكه خداوند به من بينايى را برگرداند». فرشته با دست كشيدن بر چشمان نابينا، او را بينا كرد. 1
بنابراين، تقدير خداوند، بيمارى اين سه تن بوده، اما پس از مبتلا شدن آنان به اين بيمارىها بدا حاصل شده است.
يهوديان معتقدند كه خداوند پس از آفريدن نظام هستى، دخالتى در تدبير آن ندارد و جهان خود به خود مىچرخد؛ چنانكه قرآن كريم مىفرمايد : قٰالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّٰهِ مَغْلُولَةٌ... ؛«يهود گفتند: دست [قدرت] خداوند بسته است». (مائده: 64)
اين عقيده با باورهاى مسلمانان درباره توحيد ناسازگار است؛ زيرا هر مسلمانى باور دارد كه خداى بزرگ نه تنها عالم هستى را پديد آورده است، بلكه هر روز در آن نقشآفرينى مىكند: ...كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ «او هر روز در شأن و كارى است». (الرحمن:29) و
«لا يَشْغَلُه شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ» 2؛ «هيچ كارى او را از كار ديگر باز نمىدارد».
ازاينرو، قرآن كريم در پاسخ به باور باطل يهود فرمود: