48بيتالمقدس را دارند». بدين ترتيب حاجيان مسلمان با حجاج بيت المقدس كه مسيحى بودند، براى مدتى هم كاروان بوده اند.
قرنطينه يكى از مسائلى بود كه در همه مسيرها وجود داشت اما در برخى از راهها جدىتر و طولانى بود. سيد حسن در سوئز در باره شمارى از حجاج ايرانى مىنويسد: «ذكر شد كه حاجى اسماعيل حملهدار با جمعى از اصفهانىها ديروز وارد سويس شدهاند. خواستهاند از راه بوشهر بروند به مكه، به دريا كه نشستهاند، شنيدهاند در محلى قرنتينه [كذا] مىگذارند. از اينطرف آمدهاند و امروز در كشتى عثمانى نشسته مىروند». در همين سفرنامه شاهديم كه قرنطينه در انتهاى راه جبل در وقت ورود به عراق نيز وجود داشته اما طبعا به سختى آنچه در قمران يمن بوده و سبب شده است تا حجاج ايرانى نه از راه بوشهر بلكه از راه طولانى عثمانى به حج بروند.
بازگشت وى از راه جبل است و نهايت بدگويى را از آن دارد كه سرجاى خود به آن اشاره خواهيم كرد. اما زمانى كه برگشته و به عراق رسيده، يكى از حجاج كه از راه شام به حج رفته، آن راه را بهترين مسير دانسته است: « امروز عصر شخصى كه از اهل تربت، از مكه، از طرف شام مراجعت كرده بود، رفتن هم از آن طرف رفته بود، آمد منزل ما، و زياد از اندازه، از راه شام از هر جهتى تعريف مىكرد و گفت وصيت كنيد به كسان و آشنايان خود كه هر وقت بخواهند مكه مشرف شوند، از طرف شام بروند و بيايند، و مىگفت من سرنشين بودم، و دويست تومان از ولايت كه بيرون آمدهام تا اينجا همه مخارج من از هر جهت بيش نشده است، و از همه جهت به من خوش گذشته است، و از قرار گفته، ساير خلقى كه از آن راه رفتهاند يا آمدهاند ظاهراً امر همانطور باشد كه او گفت. بهترين راهها است راه شام و بدترين راهها راه جبل است كه ما مبتلى به آن شديم».
نويسنده و روبرو شدن با مظاهر تجدد در روسيه
شايد يكى از جالبترين نكات اين كتاب، همين مطلب باشد. نويسنده ما از قوچان به باجگيران و از آنجا به عشق آباد رفته، با قطار به ساحل درياى خزر