17نظر مرجعى ديگر بر تقليد باقى مانده، ولى در بعضى از فتاوىٰ؛ از قبيل بلاد كبيره و شب مهتاب يا هر مسألۀ ديگر، به مرجع دوّم عدول كرده، بعد از وفات مرجع دوّم، در صورت بقا، نمىتواند در اين مسائل به مرجع اوّل برگردد ولى مىتواند به تقليد مرجع دوّم باقى باشد.
مسألۀ 15: كسى كه مقلّد مرجعى بوده و بعد از وفات او به فتواى مرجعى ديگر به تقليد اوّل باقى بوده، پس از وفات مرجع دوّم، در صورت جواز بقا تنها در مسائلى كه طبق فتواى مجتهد اوّل عمل كرده مىتواند باقى بماند و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر كدام طبق موازين از ديگرى تقليد كرده و با اجازه بعدى بر تقليد باقى مانده و در نتيجه از هر مجتهد چند مسأله عمل كرده است، در آن مسائل مىتواند بر تقليد مجتهدين قبلى باقى بماند، ولى در هر صورت در مسائلى كه عمل نكرده بايد به فتواى مجتهد زنده عمل كند.
مسألۀ 16: شخصى كه مقلّد مرجعى بوده، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و يا احتمال اعلميّت ميّت در بين نباشد، رجوع به مجتهد زنده جايز است و در صورتى كه مجتهد زنده اعلم باشد يا احتمال اعلميّت او در بين باشد، رجوع به او واجب است.
آية اللّٰه زنجانى: اگر انسان به فتواى مجتهدى عمل كرد، نمىتواند از مجتهد ديگر تقليد كند، مگر مجتهد ديگر اعلم از مجتهد اوّل شده باشد كه لازم است به فتواى مجتهد ديگر عدول كند.