39را از وجدان و فطرت انسانى بالا زدهاند، كمك مىرساند.
و نيز مبادى و اصول اين شيوه به فحص و كنكاش در تاريخ نبوّت و خصائص و ويژگىهاى آن و همچنين به كاوش و تحقيق در سيرۀ رسول خدا(ص) از بدو تولّد تا رحلت و بازگشتش به رفيق اعلى، يارى رسانده... و بالاخره با عنايت دقيق به مبادى روشن و سبكى كه « مالك » برگزيده است محقّق خواهد گرديد، اين « بلاغ » و « رسالتى » كه آمد تا خودش برهانى صادق و راستين بر اصالت و صدق خودش باشد، كلام خداست و در جميع نواحى باكلام بشر فرق و امتياز دارد...
خوانندۀ گرامى! در خلال بررسى اين شيوه، درجۀ سختى و رنج و محنتى را كه « مالك » متحمّل گرديده و مورد آزمايش و تجربه قرار داده است، به درستى درخواهى يافت، همانطور كه من تجربه كردهام و همانطور كه گروه بسيارى از مسلمانان در اين قرن اين محنتها را تحمّل كردهاند. حتّى اين رنج و محنت ممثل و مجسّم مولّف را در « مدخل تحقيق » يعنى نخستين فصل كتاب كه وى پژوهش خويش را با آن آغاز نموده است، مىتوان دريافت، آنجا كه مشكلات جوانان دانشپژوه مسلمان اين عصر را براى تو ترسيم مىكند، مشكلهاى كه در زمينۀ عنايت و توجّه به ادراك صحيح « اعجاز قرآن » همواره ملاك نويسنده است. اداراك و فهمى كه جوان مسلمان را خوشنود كند و به او اطمينان ببخشد.
« لب و جان مشكل مزبور » اينست كه جوان عالم اسلامى « تفكّر جديد » را كه با آن مىانديشد و به مدركات آن راضى و مطمئن مىگردد، از دلايل و از ملاكات « اعجاز قرآن » قرار دهد...
پرواضح است كه « عقل » موهبت و هديهايست از مواهب الهى، امّا زمينهها و عناصرى كه بدانها مىانديشد موهبتى نيست بلكه تحصيلى و اكتسابى است كه از دقّت نظر، ممارست در تفكّر، تربيت و تعليم و از فرهنگ و معارف... و از هزاران تجربههايى كه انسانها در اين زندگى بدست مىآورند، بدست مىآيد.
بنابراين شايسته است قبل از هرچيز موقف و نقش اين « تفكّر جديد » را در جهان اسلام مورد تدبّر و فهم قرار داده و آن را بشناسيم، زيرا در حقيقت فهم و درك اين « تفكّر » است كه روش ما را در هر پژوهش صحيحى كه دوست داريم در معرض داورى و رضايت عقل قرار گيرد، مشخّص و روشن مىسازد.