563. اجماع؛ به نظر مالكىها، معيار تحقق اجماع و اعتبار آن، اجماع اهل مدينه است. 14. قول صحابى؛ صحابى به كسى گفته مىشود كه «لقى النبيّ صلى الله عليه و آله و سلم مسلماً و بقي معه مدّة يصحّ معها اطلاق: - صاحب فلان - عليه، بلاتحديد لهذه المدّة». مالكيه بيش از ديگر مذاهب به حجيت قول صحابى معتقدند و آن را بر خبر واحد مقدم مىدارند. 25. قياس؛ در صورت فقدان چهار اصل گذشته، نوبت به قياس مىرسد. 36. استصحاب؛ استصحاب به نظر عامه ظن به بقاى حكم است و به نظر مالكيه در شعاعى گسترده معتبر است.
7. استقراء؛ به نظر مالكيه معتبر است.
8. استدلال؛ «محاولة الدليل المفضي إلى الحكم الشرعي من جهة القواعد لامن جهة الأدلّة المنصوبة» بر اساس تعريف بالا، مالكيه استدلال را از اصول استنباط مىشمرند. 49. الاستحسان؛ مالكيه با ترجيح مصلحت بر قياس، آن را استحسان مىنامند. مالك گفته است: «الاستحسان تسعة أعشار العلم».
10. شرع من قبلنا؛ احكام شرايع سابقه براى اهل اسلام نيز معتبر است، مگر اين كه منسوخ شده يا تخصيص خورده باشد و مالكيه اين اصل را معتبر مىدانند.
11. البرائة الأصليه؛ به نظر عامه، برائة الأصليه نوعى از انواع استصحاب است و اعتبار دارد. 5