27لازم؛ از ديگ و لگن و غيره تقديم نموده، آنها را به حال خود وا مىگذارد، كه در بيرون روستا، در يك پهندشت وسيع و يا در دامنۀ كوهى باصفا مشغول پخت و پز باشند، كه در محدودۀ منازل امكان پذيرايى از اين همه جمعيّت نيست.
مهمانهاى دعوت شده، گوسفندى را كه از طرف ميزبان تقديم شده، ذبح مىكنند و ديگها را بار مىگذارند و هر گوسفندى را به ده قسمت تقسيم نموده، تناول مىكنند. آنگاه برنجها را با اشكنۀ باقيمانده مىپزند و مىخورند.
سپس اهالى هر روستا در محلّ تعيين شده آتش بزرگى برمىافروزند و آنگاه به دو گروه تقسيم شده، به مشاعره مىپردازند و تمام شب را ايستاده و سرپا با مشاعره سپرى مىكنند و هرگروهى اشعارى به صورت دسته جمعى در ستايش و يا نكوهش طرف مقابل مىخوانند.
بامدادان مطابق رسمشان، با شليك تفنگ در يك ميدان وسيعى گرد مىآيند و ورود پسر بچّهاى را كه مقرّر است ختنه شود، انتظار مىكشند.
آن پسر بچّه نيز در زمان تعيين شده، در حالى كه مردان خانوادهاش از پيش روى او و زنان از پشت سرش در حركتند، به ميدان ختنه كنان قدم مىگذارد و در كمال غرور و سرفرازى خنجر موسوم به «جنبيّه» 1 را مىكشد، آنگاه سنّتچى براى اجراى مراسم زانو مىزند. او نيز با چاقويى بسيار كوچك و ظريف از رستنگاه مو آغاز كرده، تمام پوست آلت تناسلى را در دو دقيقه جدا مىسازد.
اين مراسم غالباً در روزهاى عيد انجام مىپذيرد.
شخص ختنه شده به هنگام مراجعت به منزل، هر قدر ناله و فرياد سر