22سبيل مجاز و استعاره باشد - و يا على! تو دست در حجزه من زده باشى، و فرزندان تو [دست] در حجزه تو زده باشند، وشيعه فرزندان تو دست در حجزه تو زده باشند. پس با تو نمايند كه امر آيد كه ما را به كدام موضع فرو دارند. پس بدان كه دستار كه درميان بندند، آن موضع كه بند دستار به هم رسد از روى لغت آن را حجزه گويند، و موضع بند زير جامه كه در هم بندند نيز حجزه گويند.
پس عرض آن است كه حجزه سبب است و ريسمانى محكم ميان خدا و پيغمبر، و ميانپيغمبر و على، و ميان على و اهل بيت، و ميان اهل بيت و شيعه كه هر كه دست در وى زند هرگز كشته نشود؛ و اشاره بدين معنا استرمز:
فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطّٰاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللّٰهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقىٰ
(بقره:256) يعنى: هذِهِ الْحُجْزَةُ الَّتِي ذُكِرَتْ فِي الْحَدِيثِ، يعنى: هر كه ايمان نيارد به ظالمان [11] آل محمّد و بديشان نگرود و اعتقاد ندارد و ايمان آرد به خدا و رسول و اهلبيت رسول، به حقيقت كه دست درآويخته باشد به بند استوارتر؛ و مراد بدين، همان حجزه است كه ياد كرده شد در اين حديث.
حديث پانزدهم:
عن زيد بن أرقم عن النّبيَّ صلّى الله عليه وآله مَنْ أحَبَّ أنْ يَتَمَسَّكَ بِالْقَضِيبِ الاحْمَرِ الَّذِي غَرَسَهُ اللَّهُ فِي جَنَّةِ عَدْنٍ بِيَمِينِهِ فَلْيَتَمَسَّكْ بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أبِي طَالِبٍ عليه السلام [بحار: 276/39]
يعنى: روايت است از زيد ارقم كه پيغمبر صلّى الله عليه وآله فرمود كه، هر كه خواهد دست در زند بدان درخت سرخ كه خداى - عزّوجلّ - آن را نشانده در بهشت عدن به دست قدرت خود و به كن فيكون آن را ايجاد كرده، بايد كه امروز دست در محبّت علىّ بن ابى طالب زند.
حديث شانزدهم:
عن ابن عبّاس عن النّبيِ صلّى الله عليه وآله:
مَنْ سَرَّهُ أنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ