16بهشت در روند، يعنى كه اهل بهشت بُوَند، اجازت آيد كه به بهشت درآيند. در آن حالت، شيعه علىّ عليه السلام را بيارند تا وقتى كه به نزديك اين درخت رسند حلّههاى اين درخت بپوشند و زيورهاى آن بر خود كنند و بر اسبان ابلق نشينند، و منادى ندا مىكند كه: اين گروه شيعه علىاند كه در دار دنيا، رنجها و زحمتها و ذلّتها كشيدهاند. و بر آن صبر كردهاند تا لاجرم امروز به عطا دادهاند ايشان را اين منزلتها.
و هيچ شكّى نيست كه آن رنج و محن و بلا و فتن كه به شيعه اهل بيت رسيد به هيچ قومى نرسيد. اگر در دور اوّل بود، اميرالمؤمنين با جمله بنى هاشم و تَبَع ايشان، چون ابوذر و سلمان و عمّار ياسر و مقداد بن أسود كندى و ابوالهيثم تيّهان و محمّد بن ابى بكر و اضراب ايشان از اكابر صحابه، دائماً در زحمت بودند و در طرد و نفى و حرق و غرق و قتل و ايذا و حرمان از حقوق خويشتن؛ و اگر در دور معاويه - عليه اللّعنة - بود، خود مخفى نماند كه آن لعين بن لعين چه كرد با خاندان محمّد و با شيعه اهل البيت، كه در جمله ديار عرب، هر جا كه وى را معلوم بود كه مؤمنى است مىكشت، و به لعنت ايشان مىفرمود، و حسن بن على عليه السلام را به زهر شهيد كرد، و حُجر بن عدى را كه از زهّاد و ابدال زمانه بود و در عصر خويشتن در ورع يگانه و عفّتوكثرت عبادت او بر فضلا مخفى نماند، معاويه وى را دعوت كرد به لعنت اهل بيت رسول عليه السلام، او از آن امتناع و ابا كرد. آن لعين بفرمود تا او را با هزار و پانصد تن از مرد و زن و كودك و بزرگ از قبيله او بكشتند و به آتش بسوختند.
و امثال اين از فعلات كه از آن لعين ولد الحرام صادر شد؛ و اين لعين مدّت نوزده سال و سه ماه كه ايّام تغلّب او بود بدين صفت به سر مىبرد با شيعه؛ وآن لعين را نود و هشت سال عمر بود و گويند كه هشتاد سال.
و بعد از او يزيد كافر ابن كافر، حسين و اصحاب حسين و قربات حسيندر كربلا آن كرد كه بر عالَميان آن حال مستور نماند، و در مشرق و مغرب، امروز