43«اى پروردگار ما، برخى از فرزندانم را به وادى بى هيچ كِشتهاى، نزديك خانه گرامى تو جاى دادم.»
ابراهيم عليه السلام بعضى از فرزندان خويش را به سرزمينى برد كه در آن هيچ چيز وجود نداشت و به اصطلاح به آنجا سرزمين بىآب و علف، سرزمين سوزان و تفتيده و لميزرع گفته مىشد. اما دلخوشى و اميد اب الانبيا به يك چيز بود و آن اين كه اين سرزمين انتسابى به خدا دارد و نزديك اوست، تعبير مشابه ديگرى نيز وجود دارد:
رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ . 1
«پروردگارا! براى من خانهاى نزد خودت در بهشت بنا كن.»
اين سخن گفتۀ همسر فرعون است. او با تمامى مشقات، مشكلات و مصائبى كه در كاخ فرعون تحمل كرد، تنها اميدش به اين بود كه خانهاى نزد خدا و نزديك خدا داشته باشد. يعنى به مقام قرب الهى دست يابد.
محى الدين منظور از وادى بدون زرع را عالم طبيعت مىداند؛ 2 زيرا جهان ماده از علم ومعرفت خالى است و كشت، زراعت و محصول جهان چيزى جز ادراك و معرفت نيست.
شش) قريۀ تو
در قرآن آيهاى است كه در آن تعبير «قريتك» آمده است و مراد از آن شهر مكه است:
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنٰاهُمْ فَلاٰ نٰاصِرَ لَهُمْ . 3