94لوحى كه در دست فرشته است، بخواند. در اين موقع آيات را كه در حقيقت ديباچۀ كتاب سعادت بشر به شمار مىرود، خواند. اينك ترجمۀ آيات:
«بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد، كسى كه انسان را از خون بسته خلق كرد، بخوان و پروردگار تو گرامى است آنكه قلم را تعليم داد و به آدمى آنچه را كه نمىدانست آموخت». 1
جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز پس از نزول وحى، از كوه «حرا» پايين آمد؛ و به سوى خانۀ «خديجه» رهسپار شد. 2
آيات ياد شده، برنامۀ اجمالىِ رسول گرامى صلى الله عليه و آله را روشن مىكند، و به طور آشكار مىرساند كه اساس آيين او را قرائت و خواندن، علم و دانش و به كار بردن قلم تشكيل مىدهد.
دنبالۀ نزول وحى
روح بزرگ پيامبر صلى الله عليه و آله با نورِ وحى نورانى شد. آنچه را از فرشته (جبرئيل) آموخته بود، در صفحۀ دل ضبط نمود. پس از اين جريان، همان فرشته او را خطاب كرد كه: اى محمد! تو رسول خدائى، و من جبرئيلم. گاهى گفته مىشود كه اين ندا را هنگامى شنيد كه از كوه «حرا» پائين آمده بود؛ اين دو پيشآمد او را در اضطراب و وحشت فرو برد، اضطراب و وحشت از آن جهت كه وظيفۀ بزرگى را عهدهدار شده است.
البته اين اضطراب تا حدى طبيعى بود، و منافات با يقين و اطمينان او، به درستى آنچه به او ابلاغ شده ندارد.
زيرا روح، هر اندازه توانا باشد؛ هر اندازه با دستگاه غيب، و عوالم روحانى بستگى داشته باشد؛ باز در آغاز كار، وقتى با فرشتهاى كه تا حال با او روبرو نشده است روبرو شود، آن هم در بالاى كوه،