80
خديجه بانوى اسلام
تا آن روز وضع مالى و اقتصادى رسول گرامى صلى الله عليه و آله مرتب نبود؛ و هنوز به كمكهاى مالى عموى خود ابو طالب نيازمند بود. وضع كار و كسب او، ظاهراً چندان ريشهدار نبود، كه بتواند همسرى انتخاب كند و تشكيل عائله دهد.
سفر اخير وى به شام، آن هم به طرز وكالت و نمايندگى از طرف يكى از زنانِ متمكن سرشناس قريش (خديجه)، تا حدى وضع مالى و اقتصادى او را تثبيت نمود. دلاورى و كاردانى جوان قريش، مورد اعجاب خديجه قرار گرفت. حاضر شد كه مبلغى را علاوه بر قرارداد، به عنوان جايزه بپردازد. ولى «جوان قريش»، فقط اجرتى را كه در آغاز كار معين شده بود دريافت نمود و سپس راه خانۀ ابو طالب را پيش گرفت و آنچه در اين راه به دست آورده بود، براى اين كه گشايشى در وضع زندگى ابو طالب پديد آيد؛ همه را در اختيار او گذارد.
عموى چشم به راه، با ديدن برادرزادۀ خود كه يادگار پدر (عبد المطلب) و برادر بود، اشك شوق در چشمان او حلقه زد؛ و از پيروزى او در كار تجارت و سودى كه عايد او گشته بود بسيار خوشحال گشت و حاضر شد كه دو اسب و دو شتر در اختيار برادرزاده بگذارد، تا به شغل بازرگانى ادامه دهد، و از پولى كه در اين سفر به دست آورده و همه را در اختيار عمو گذارده بود، همسرى براى او انتخاب كند.
در چنين شرائط، رسول گرامى صلى الله عليه و آله تصميم قاطع گرفت كه همسرى به عنوان شريك زندگى انتخاب نمايد.
ولى چطور شد اين قرعه به نام خديجه افتاد در حالى كه قبلاً پيشنهاد ثروتمندترين و متنفذترين رجال قريش را مانند «عقبة بن ابى معيط»، «ابو جهل» و «ابو سفيان» را دربارۀ ازدواج با خود، رد كرده بود و چه عللى اين دو شخص را كه از نظر زندگى كاملاً مختلف بودند، به هم نزديك كرد و آن چنان رابطه و الفت و محبت و معنويت ميان آنان پديد آورد كه خديجه تمام ثروت خود را در اختيار محمد صلى الله عليه و آله گذارد، و در راه توحيد و اعلاى كلمۀ حق مصرف گرديد. خانهاى كه اطراف آن را كرسىهاى عاجنشان و صدفنشان پر كرده بود، و حريرهاى هند و پردههاى زربفت ايران آرايش داده