48«ابرهه»، سرمستِ بادۀ انتقام و پيروزى خود بود، و از شهوترانى و خوشگذرانى فروگذار نبود. وى به منظور تقرب و جلب شاهِ حبشه، كليساى با شكوهى در «صنعا» ساخت، كه در زمان خود بىنظير بود. سپس نامهاى به اين مضمون به «نجاشى» نوشت: «ساختمان كليسا در دست اتمام است، و در نظر دارم كه عموم سكنۀ يمن را از زيارت كعبه منصرف سازم، و همين كليسا را مطاف عمومى قرار دهم». انتشار مضمون نامه، واكنش بدى در ميان قبايل اعراب پديد آورد؛ حتى شبى، زنى از قبيلۀ «بنى افقم»، محوطۀ معبد را آلوده ساخت. اين عمل كه كمال بىاعتنايى و تحقير و عداوتِ اعراب را، نسبت به كليساى ابرهه نشان مىداد؛ حكومت وقت را بسيار عصبانى كرد.
از طرف ديگر هر چه در آرايش و زينت ظاهرى معبد كوشش به عمل مىآورد، به همان اندازه علاقۀ مردم به كعبه شديدتر مىگشت. اين جريانها سبب شد كه «ابرهه» سوگند ياد كرد كه كعبه را ويران كند. براى همين منظور لشكرى آماده ساخت و پيلانِ جنگنده را پيشاپيش سپاه خود قرار داد؛ و مصمم شد خانهاى را كه قهرمان توحيد (ابراهيم خليل) نوسازى كرده بود، از بين ببرد. سران عرب، موقعيت را حساس و خطرناك ديدند و يقين كردند كه استقلال و شخصيت ملت عرب در آستانۀ سقوط است، و پيروزىهاى گذشتۀ «ابرهه»، آنان را از هر گونه تصميم سودمند باز مىداشت. با اين وصف برخى از سران غيور قبايل كه در مسير ابرهه قرار گرفته بودند، با كمال شهامت مبارزه كردند؛ مثلاً، «دو نفر»، كه يكى از اشراف يمن بود، و با سخنرانىهاى آتشين، قوم خود را براى دفاع از حريم كعبه دعوت نمود. ولى چيزى نپاييد كه سپاه بيكران ابرهه، صفوف متشكل آنان را درهم شكست، پس از آن «نفيل بن حبيب»، دست به مبارزۀ شديدى زده او هم طولى نكشيد كه با شكست مواجه گرديد، و خود «نفيل» اسير شد؛ و از ابرهه تقاضاى عفو كرد، ابرهه گفت تو را در صورتى مىبخشم كه ما را به سوى مكه هدايت كنى. از اين لحاظ، «نفيل» ابرهه را تا به طائف هدايت نمود و راهنمائى بقيّه راه را به عهدۀ يكى از دوستان خود به نام «ايورغال» گذارد. راهنماى جديد آنان را تا سرزمين «مغمس» كه، در نزديكى مكه قرار داشت