43گاهى گفته مىشود: علت اينكه وى را عبد المطّلب خواندند؛ اين بود كه چون وى، در دامنِ پرمهر عموى خود «مطّلب» پرورش يافته بود و در عرف عرب به منظور تقدير از خدمات مربّى، چنين كسانى را غلام آن شخص مىخواندند.
5 - عبد المطّلب
«عبد المطلب»، فرزند هاشم، نخستين جدّ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، زمامدار و سرشناس قريش بود و در سراسر زندگى اجتماعى خود، نقاط روشن و حساسى دارد. و چون حوادث دوران زمامدارىِ او با تاريخ اسلام ارتباط نزديك دارد، از اين نظر برخى از اين حوادث زندگى او را مورد بررسى قرار مىدهيم.
شكى نيست كه، انسان هر اندازه روح قوى و نيرومند داشته باشد؛ سرانجام تا حدودى رنگ محيط را به خود مىگيرد و عادات و رسوم محيط، در طرز تفكر او اثر مىگذارد. ولى گاهى مردانى پيدا مىشوند كه با كمال شهامت در برابر عوامل محيط، ايستادگى نموده، خود را از هرگونه آلودگى مصون مىدارند.
قهرمان گفتار ما، يكى از نمونههاى كامل اين گروه است و در صفحات زندگى او نقاط روشنى وجود دارد.
اگر كسى متجاوز از هشتاد سال در ميان جمعى زندگى كند، كه بتپرستى، ميگسارى، رباخوارى، آدمكشى و بد كارى از رسوم پيش پا افتادۀ آنها باشد؛ ولى در سراسر عمر خود لب به شراب نزند، و مردم را از آدمكشى و ميگسارى و بد كارى بازدارد، و از ازدواج با محارم و طواف با بدن برهنه جداً جلوگيرى كند، و در راه عمل به نذر و پيمان، تا آخرين نفس پافشارى نمايد؛ قطعاً اين مرد از افراد نمونهاى خواهد بود كه در اجتماعات كمتر پيدا مىشوند!!
آرى، شخصيتى كه در وجود او نور نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله (بزرگترين رهبر جهانيان) به وديعت گذارده شده بود؛ بايد شخصى پاك و پيراسته از هرگونه آلودگى باشد.
از حكايات و كلمات كوتاه و حكمتآميز وى چنين استفاده مىشود كه، وى در آن محيط تاريك در شمار مردان موحّد و معتقد به معاد بوده است و