30دو ميليون انسان، هرگروه از منطقهاى، هرمنطقهاى به رنگى و هر قومى به زبانى سخن مىگويند كه با زبان ديگران كوچكترين رابطهاى ندارد. اما در كنار هريك از آنان كه ايستادى، مثل اين است كه همشهرى تو و بلكه برادر تو است كه سالها با او در يك خانه به سر بردهاى.
همه جا وحدت و يكرنگى است؛ وحدتى كه از خداى يگانه مدد گرفته است:
جامۀ صد رنگ از آن خُمِّ صفا
جلال الدين مولوى
در اين جمع دو ميليونى، به ندرت دو نفر با يكديگر درگير مىشوند. در مسجدالحرام هنگام بسته شدن صف جماعت، پير مردى از جوانى تنه خورد، برآشفت و صدا را بلند كرد. به فاصلۀ كمى با او ايستاده بودم. اين آيۀ كريمه را خواندم كه فَلاٰ رَفَثَ وَ لاٰ فُسُوقَ وَ لاٰ جِدٰالَ فِي الْحَجِّ . 1آنچه بر او خواندم بيش از ده كلمه نبود. اين كلمات اگر جز