16يازدهم و روز آن و شب دوازدهم و نيمۀ روز دوازدهم را در منا توقف كند و به جمرههاى سهگانه، هريك هفت سنگ بزند، از اين به بعد تا پايان عمر حاجى است.
استطاعتى كه به ظاهر تحصيل آن بسيار آسان است و اعمالى كه انجام دادن آن آسانتر از استطاعت مىنمايد.
آنچه در مناسك حج مىخوانيم، آنچه در كتابهاى فقهى نوشته شده همين است. ولى راستى اگر استطاعت اين چنين مختصر و اعمال حج بدين سادگى است، چرا در روايت ابن عباس حج را نوعى از جهاد شمردهاند؟ 1اطمينان دارم آنچه فقها در رسالهها و مناسك نوشتهاند، تشريح حكم ظاهرىِ مكلّف است؛ حكمى فرعى كه فقيه از ادلّۀ تفصيليه؛ يعنى كتابِ خدا، سُنّتِ رسول و اجماع از راه عقل و اجتهاد خود تحصيل كرده است؛ يا بهتر بگويم، حكمى است كه مُكلّف بايد با دست و پا و زبان انجام دهد، اما تعريف كامل حج را بايد در كتابهاى اخلاق اسلامى و دستور العملهاى ائمّه عليهم السلام جستجو كرد.
بايد در نظر داشت كه مكلّف پيش از آنكه فريضۀ حج بر او تعلّق گيرد، مسلمان است و مسلمان در سُنّت تعريفى روشن دارد. اينكه سنت مىگويم چون بين تعريف مسلمان در