24عظمت اسلام و وحدت مسلمين و نفرت از ظالمين برافراشته است.
هنوز نداى ملكوتى او كه مىگفت: «حاشا كه خلوص عشق موحدين، جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود»، در فضاى مكه طنينافكن است، و درس فراموشنشدنى او كه مىگفت: «كدام خانهيى سزاوارتر از كعبه وخانهى امن وطهارتِ ناس كه در آن به هرچه تجاوز و ستم و استعمار و بردگى و يا دونصفتى و نامردمى است، عملاً و قولاً پشت شود؟»، در كتيبهى ذهن انسانهاى بيدار منقش است.
هنوز اين سؤال هشداردهندهى او كه: «آيا بايد در خانهها نشست و با تحليلهاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاى روحيهى ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملاً شيطان و شيطانزادگان را تحمل كرد؟»، وجدان مسلمانان غيور را برمىانگيزد و پاسخى از سر وارستگى و اخلاص مىطلبد. و هنوز اين سخن پيامبرگون او، دل و جان مشتاقان را تسخير مىكند كه مىگفت: «هيهات كه امت محمّد صلى الله عليه و آله ، سيرابشدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان، به مرگ ذلتبار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند؛ و هيهات كه خمينى در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمّد صلى الله عليه و آله و پيروان ابراهيم حنيف، ساكت وآرام بماند و نظارهگر صحنههاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه و تنها هم بماند، به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بتپرستى است، ادامه مىدهد». و خدا را شكر خمينى بزرگ تنها نماند و چنانكه او مىگفت و مىخواست: «بسيجيان جهان، اين پابرهنههاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانشان سلب كردند».
هنوز اين نواى شيرين و اميدبخش، دل مؤمنان را از فروغ حيات روشن مىكند و خون اميد و نشاط در پيكر امت اسلامى مىدمد كه: «مسلمانان جهان و محرومان سراسر گيتى، از اين برزخ بىانتهايى كه انقلاب اسلامى براى همهى جهانخواران آفريده است، احساس غرور وآزادى كنند و آواى آزادى وآزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخمهاى خود مرهم گذارند، كه دوران بنبست و نااميدى وتنفس در