63ابونعيم اصفهانى در كتاب «حليةالاولياء» از قيس بن سعد نقل مىكند:
«وارد مدينه شدم تا با ياران پيامبر صلى الله عليه و آله ملاقات كنم، على الخصوص خيلى علاقه داشتم كه ابىّ را ملاقات نمايم، وارد مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله شدم و در صف اوّل به نماز ايستادم، ناگهان مردى را ديدم كه نماز خود را تمام كرد و شروع به حديث گفتن نمود. گردنها به سوى او كشيده شد تا بياناتش را بشنوند. او سه بار گفت: سران اين امّت گمراه شدند و آخرتشان تباه شد، ولى من دلم به حال آنها نمىسوزد، بلكه به حال مسلمانانى مىسوزد كه به دست آنان گمراه شدند.» 1
و نيز آورده است:
«ابىّ بن كعب - كه شاهد انحراف مردم از قطب اصلى رهبرى اسلامى بود و از اين وضع رنج مىبرد - مىگفت: «روزى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله زنده بود همه متوجّه يك نقطه بودند ولى پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله صورتها به چپ و راست منحرف گرديد.» 2
7 - ابوذر غفارى.
8 - مقداد بن اسود.
9 - عباس بن عبدالمطلب و جماعتى از بنىهاشم و جمعى از مهاجرين و انصار. 3
3 - موضعگيرىها در دفاع از ولايت
شيعيان بعد از آنكه تحصّنشان توسط عمر بن خطاب بر همخورد، وارد مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله شده درصدد احتجاج و اقامۀ حجت بر مردم آمدند، تا آنان را از اين خواب غفلت بيدار سازند. اينك به موضعگيرىهاى برخى از آنان اشاره مىكنيم:
الف - فضل بن عباس در ضمن سخنان خود خطاب به مردم فرمود: «.. وصاحبنا أولى بها منكم»، 4 صاحب ما - على عليه السلام - به خلافت، از شما سزاوارتر است.