20
(و سال محمّد بن مسلم ابا جعفر صلوات اللّٰه عليه فقال أ كان امير المؤمنين صلوات اللّٰه عليه ينهى عن قراءة القرآن فى الحمّام فقال لا إنّما نهى ان يقرأ الرّجل و هو عريان فاذا كان عليه ازار فلا باس)
و بسند صحيح روايت كرده است كلينى از محمد كه سؤال كردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللّٰه عليه كه آيا حضرت امير المؤمنين صلوات اللّٰه عليه نهى مىفرمودند از خواندن قرآن در حمام حضرت فرمودند كه نه به درستى كه حضرت نهى نمىفرمودند مگر برهنه را پس اگر لنگ بسته باشد باكى نيست. و سند ابن بابويه به محمد بن مسلم جهالتى دارد اما ضرر ندارد چون از كتاب او نقل كرده است و كتاب او اشهر من الشمس بود مثل خودش كه از اركان اربعه است مع هذا هميشه مگر نادرى هر حديثى كه صدوق از او روايت كرده است باين سند شيخ يا كلينى بسند صحيح روايت كردهاند همان حديث را بعينه مگر اختلاف سهلى مثل تغيير سألت بسأل چنانكه مذكور شد و اين اختلاف سبب تغيير معنى نيست و صدوق بسيار چنين كرده است و اگر صحيح نقل مىكرد بهتر بود.
و ظاهرا غرضش اينست كه جزم دارد در سؤال او و شك ندارد بنا بر اين بعنوان شهادت نقل مىكند كه گويا صدوق در وقت سؤال ايشان حاضر بوده است. و ممكن است كه اين جزم بنا بر آن باشد كه امثال اين كتب را حضرات ائمه معصومين صلوات اللّٰه عليهم تقرير فرموده باشند.
(و قال على بن يقطين لموسى بن جعفر صلوات اللّٰه عليه اقرء في الحمّام و انكح فيه قال لا بأس)
و بسند صحيح روايت كرده است صدوق و كلينى از على كه گفت به خدمت حضرت امام موسى كاظم صلوات اللّٰه عليه عرض نمودم كه مرا جايز است كه در حمام قرآن بخوانم يا خلوت كنم