23
وَبَنٰاتُكَ سَبٰايٰا، وَاِلَى اللّٰهِ الْمُشْتَكىٰ، وَقُلْتِ:
و دخترانت را به اسارت گرفتهاند، و به درگاه خدا شكايت مىكنم،
يٰا مُحَمَّدُ هٰذٰا حُسَيْنٌ، تُسْفٖي عَلَيْهِ رٖيحُ اى محمد اين حسين است كه باد صبا بر او مىوزد
الصَّبٰا، مَجْذُوذُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفٰا، قَتٖيلُ اوْلاٰدِ و سرش را از پشت بريدهاند، كشته شده بدست
الْبَغٰايٰا، وٰا حُزْنٰاهُ عَلَيْكَ يٰا ابٰا عَبْدِاللّٰهِ، زنازادگان! چه بزرگ است غم اندوه بر تو، اى ابا عبداللّٰه.
اَلسَّلاٰمُ عَلىٰ مَنْ تَهَيَّجَ قَلْبُهٰا 1 لِلْحُسَيْنِ سلام بر بانويى كه دلش از جاى كنده شد براى حسين
الْمَظْلُومِ الْعُرْيٰانِ، الْمَطْرُوحِ عَلَى الثَّرىٰ، مظلوم كه باتنى برهنه بر خاك افتاده.
وَقٰالَتْ بِصَوْتٍ حَزٖينٍ: بِاَبٖي مَنْ نَفْسٖي لَهُ و (در آن حال) با صدايى غمگين گفت: پدرم به فداى كسى كه جانم به
الْفِدٰاءُ، بِاَبِى الْمَهْمُومُ حَتّٰى قَضىٰ، بِاَبِى قربانش، پدرم به قربان آن كه با دلى پر اندوه از دنيا رفت، پدرم