16على(ع).
درباره مليت شهربانو نيز فقط هشام كلبى و ابنقتيبه، سندى بودن او را بيان مىكنند و نقلهاى مهم و معتبرتر، به ايرانى بودن او اشاره دارند. البته «سند» نيز در آن زمان بخشى از ايران بوده است و ما در آينده به اين بخش خواهيم پرداخت. بيش از 90 نقلها نيز نام پدر او را يزدجرد يا شاه ايران (شهريار) بيان كردهاند.
بديهى است تحليل سياسى و عقلانى در حوزه تاريخ، بدون استفاده از نقلهاى موجود كه ابزار اصلى تحقيقات تاريخى است، عملى نادرست و ناقص است. كسانى كه به حقيقى بودن شخصيت شهربانو اعتقاد دارند، با استفاده از نقلهاى موجود، به اثبات وى مىپردازند و با بررسى روايتهاى منقول، صحيحترين آن را بر مىگزينند.
«آيت الله مظفرى» در كتاب «خلاصة البيان فى شرح احوال شاه زنان»، شانزده روايت درباره شهربانو مىآورد و آنها را به چهار گروه تقسيم مىكند. وى گروه سوم و چهارم را در مقابل روايتهاى مستفيضه ساقط مىشمرد و گروه اول را با دوم سازگار نمىداند و سرانجام به اين نتيجه مىرسد كه گروه دوم؛ يعنى اسارت شهربانو در زمان عمربنخطاب، بر ديگر