24پيمانۀ پُرى نداريد. 1
ج) مردى در زمان امير مؤمنان(ع)
دارقطنى در جزء 23 از حديث ابىطاهر چنين آورده است:
محمدبنعبدوس براى ما نقل كرد كه محمدبنعباد از سفيان، از عبدالجباربنعباس همدانى، از سلمةبنكهيل از حجيةبن عدى كندى نقل مىكند: على(ع) را بر منبر ديدم كه مىگفت: در مورد اين ديگچۀ 2 سياه؛ يعنى ابن السوداء كه بر خداوند -عزّوجلّ - و پيامبرش(ص) دروغ مىبندد، چه كسى عذر من را خواهد خواست [اگر او را بكشم] اگر همانگونه كه خون جماعت نهروان را بر گردن من انداختند، گروهى به خونخواهى اينان در برابر من خروج نمىكردند، از [اجساد] آنان پشتهاى فراهم مىكردم.
مصنف گويد كه اين روايت تنها بر اين دلالت دارد كه مردى سياهچهره بر خدا و پيامبر، دروغ مىبسته و مادرش نيز سياه بوده است و بر اين دلالت نمىكند كه «ابن السوداء» همان عبداللهبنسبأ است. بنابراين، نمىتوان يقين كرد كه مقصود از ابن السوداء در اين روايت، عبداللهبنسبأ يا ديگرى باشد. 3
از سوى ديگر، اين حديث از حجية بنعدى كندى روايت شده است كه در وثاقت وى اختلاف شده و برخى از رجال جرح و تعديل، وى را ضعيف دانستهاند؛ چنانكه ابن ابىحاتم مىگويد:
از پدرم دربارۀ او پرسيدم. جواب داد: نمىتوان به حديث او احتجاج كرد و شبيه مجهول است؛ مانند شريحبنعمان صائدى