90هروله مىگويند. 1
در بيان فلسفه هروله امام صادق(ع) فرموده است:
صار السَّعي بَينَ الصَّفا وَالمَروَة لاَنَّ ابراهيمَ عُرِضَ لَهُ ابليس فَاَمَرَهُ جَبرَئيل(ع) فَشَدَّ عَلَيهِ فَهَرَبَ مِنه، فَجَرَت بِهِ السُّنَّه؛ يعني الهَروَلَة. 2
سعى بين صفا و مروه از آن جهت واجب گرديد كه در اين مكان، ابليس بر حضرت ابراهيم(ع) ظاهر شد و جبرئيل به آن حضرت دستور داد تا ابراهيم(ع) باشتاب به سوى ابليس حركت كند (ابليس) نيز فرار كرد. اين دويدن ابراهيم به عنوان سنّت «هروله» مقررگرديد.
برخى نيز در فلسفه هروله در سعى گفتهاند:
هاجر با فرزند خود اسماعيل، كنار بيت الله الحرام ساكن شدند. پس از اتمام آبى كه همراه آنان بود، هاجر فاصله بين كوه صفا و مروه را كه حدوداً 766/5 ذراع، برابر با 377/5 متر بود، هفت بار در جستوجوى آب طى كرد. قسمتى از اين مسير را كه امروزه (با چراغ سبز) روشن است با اضطراب شديدى كه ناشى از نگرانى نسبت به وضع فرزند خود بود مىگذشت ودر اصطلاح «هروله» مىكرد. از اين رو هروله در سعى صفا و مروه به عنوان سنّت ادامه يافت. 3
ابن عباس مىگويد: «نخستين كسى كه ميان صفا و مروه دويد، مادر اسماعيل (هاجر) بود و به دنبال هفت مرتبه رفت وآمد هاجر، بين صفا و مروه، سعى، سنّت گرديد». 4
9. فلسفه تقصير
گرچه در ظاهر، عمل تقصير كارى ساده به نظر مىرسد و ممكن است فلسفه آن نظافت و بهداشت ظاهرى تلقى گردد، اما در عين حال، براى تقصير هم اسرارى بسيار ذكر شده كه به برخى از آنها اشاره مىگردد: