117حالى كه دستش را زير چانهاش ستون كرده مىپرسد:
حاج آقا! «بدا» يعنى چه؟
و پاسخ مىشنود: يعنى تغيير سرنوشت انسان بر اثر تغيير رفتار و شرايط او. مثل شفا پيدا كردن بيمار يا به تأخير افتادن مرگ كسى بر اثر دعا، نذر، توسل و مانند آن؛ چون خود خدا در آيه 11 سوره رعد فرموده است. إِنَّ اللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ .
با ذهنم كلنجار مىروم. بدا براى خدا؛ آشكار شدن چيزى؛ تغيير سرنوشت بر اثر تغيير رفتار. اينها چه ارتباطى با هم دارند؟! مىپرسم: اگر معناى «بدا»، ظاهر شدن چيزى است، پس پيدا شدن «بدا» براى خدا، با علم ازلى او چطور سازگارى دارد؟
حاجى نگاهش را مىدوزد به من و مىگويد: اگر بخواهيم اوصاف و افعال خداوند را با كتاب لغتهايى كه ما انسانها نوشتهايم، بشناسيم، نتيجهاى جز اين ندارد. متأسفانه خيلى از مسلمانان هم كتاب خدا را با لغتنامههاى كوچه بازارى معنا كردهاند و از آياتى مانند: وَ جٰاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا 1؛ يَدُ اللّٰهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ 2 و اَلرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوىٰ 3 اينطور فهميدهاند كه خدا دست و پا دارد، روى تختى به اسم عرش تكيه داده و گاهى از آن پايين مىآيد و بالا مىرود يا روز قيامت، خدا از فرشتهها سان مىبيند و همان جا مىتوان خدا را مانند ماه شب