42 مادر، مونس زمانهاى تنهايى زهرا(س) و فرزند كوچكش حسن كه در آن موقع طفل يكسالهاى بود، باعث مىشد كه غم هجران قريبالوقوع فاطمه بنت اسد(س)، او را به ياد ايام رحلت مادرش خديجه(س) بيندازد. به هر شكل پس از چند روز، حال اين مادر رو به وخامت رفت. حضرت زهرا(س)، به شوهرش امير مؤمنان(ع) خبر داد.
على(ع) خود را به بالين مادر رساند و در ايامى كه زمان جنگها و نبردهاى سهمگين اسلام بود، حالت احتضار مادر، او و همسرش زهرا(س) را سخت اندوهگين مىنمود. ساعتى بعد در حالى كه دست على و زهرا(عليهما السلام) در دستان فاطمه بنت اسد(س) بود و با چشمان گريان به پسر و عروسش مىنگريست، روح قدسىاش به عالم ملكوت پر كشيد. خدا مىداند كه بر دل على(ع)، زهرا(س) و فرزند دلبندشان حسن(ع) چه گذشت؟!
دقايقى بعد، على(ع) به سمت مسجد رفت و پيامبر(ص) با ديدن چشمان گريان او و مطلع شدن از قضيه فرمود: «فاطمه، مادر من هم بود كه در كودكى از من پرستارى و مراقبت نمود». 1