16«عبدالله بن مبارك» درباره فقه امام «ابوحنيفه» مىگويد: «نگوييد رأى ابوحنيفه؛ بگوييد تفسير حديث». 1
برخى از آنانى كه متون روايى را مىخوانند و به آراى فقيهان متخصص در اين روايات توجه نمىكنند، اقدام به صدور فتوا و ترجيح برخى از روايات مىكنند؛ به طورى كه چه بسا گفتهها و احكام صادر شده از سوى آنان در ميان بزرگان و پيشوايان گذشته سابقه نداشته و حكمى جديد و نادر ارائه مىدهند. حتى نظر آنان مبنى بر درست بودن يك حديث موجب مىشود كه به مجتهدان و بزرگان حديث گمان بد ببرند يا آنها را به جهالت در حديثشناسى متهم نمايند؛ چنانكه ممكن است با غرورى كه دارند، حكم به غفلت و روىگردانى بزرگان علم حديث از روايات پيامبر(ص) بدهند. چنين اتهامى بسيار خطرناك است. خداوند امام احمد بن حنبل را رحمت كند. پسرش صالح از او نقل مىكند كه مىگفت:
اگر كسى خود را در مقام صدور فتوا قرار داد، شايسته است به وجوه و معانى قرآن آشنا باشد و اسناد روايات صحيح را بشناسد. همچنين نسبت به سنن آگاهى كامل داشته باشد. 2
«عبدالله»، فرزند ديگر وى مىگويد:
از پدرم پرسيدم اگر كسى كتابهايى نگاشته باشد كه در آنها احاديث رسول خدا(ص)، صحابه و تابعين را نقل كرده، اما در تشخيص حديث ضعيف و غير معتبر و نيز تشخيص حديثى كه سند آن قوى است از