133. راه زيارت عتبات عاليات، بدون برنامه ريزى قبلى و آماده سازى فرهنگى لازم باز شد. دو جمعيّت ميزبان و ميهمان كه يكى كم آگاه و ديگرى پر احساس و عاطفى بودند، به هم رسيدند و مىدانيم كه وقتى عواطف و احساسات شدّت مىيابد، چراغ تعقّل و انديشه كم فروغ مىگردد. هر چه را آن ميزبانان كم آگاه به عنوان مقدّسات معرفى كردند، اين ميهمانان پر عاطفه پذيرفتند و گرامى داشتند. در نتيجه زمينه براى ترويج و گسترش بافته هاى عوامانه فراهم شد، پاره اى از مزارات با ارزش و مستند مغفول ماند و بازديد از اماكنى كماعتبار و بى ريشه و سند جاى آنها را گرفت و اكنون كه چند سالى بيش از اين رخداد نمىگذرد، چنان كه مىبينيد روز به روز همان بافته هاى مبتنى بر جهل و عوامانه شاخ و برگ بيش ترى پيدا كرده و گستره افزون ترى را دربرگرفته است. اگر هر چه زودتر اقدام سنجيده اى صورت نگيرد، معلوم نيست اين حركت تا كجا گسترش يابد و چه لطمه اى به بنيان مرصوص و مستحكم اعتقادات شيعى وارد كند. البتّه نقشى كه روحانيان و مبلّغان آگاه و دلسوز بر اساس آموزههاى دينى مبارزه با خرافات تاكنون در مهار امواج رو به گسترش خرافات در همۀ زمينهها از جمله در سفر عتبات ايفا كرده اند، جدّاً ستودنى است. اينان هر از چند گاه به همراه زائران عتبات به كشورعراق سفر مىكنند و با صداقت و صميميّت مىكوشند تا مشعل هاى فروزان هدايت در جمع زائران همراه خود باشند. برنامه هاى فشرده اين سفر، دو روز كربلا، دو روز نجف، يك روز كاظمين، يكى دو ساعت سامرّاست. اين فرصت اندك و رنجهاى اياب و ذهاب چنان اين عزيزان را به خود مشغول مىسازد، كه به طور معمول فرصت انجام يك نگرش علمى محقّقانه و ارائۀ تحليل درست بسيارى از پديده ها را از آنان مىگيرد و تا چشم برهم بزنند، دورۀ كوتاه سفر به پايان رسيده و ناگزير بايد زندگى روز مرّه را در شهر و ديار خويش از سر گيرند و خاطرات تلخ و شيرين سفر را اندك اندك از ياد ببرند.
مستند، صحبتكردن
قرآن كريم راه پيروى از هر گونه پديده هاى خرافى و بافتههاى ذهنى عوامانه را بر روى ما مىبندد و حجت را بر همه تمام مىكند.
«وَ لاٰ تَقْفُ مٰا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤٰادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كٰانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً. 1»
از چيزى كه بدان آگاهى ندارى، پيروى مكن؛ همانا هريك ازنعمت هاى شنوايى بينايى و ادراك قلبى مورد بازخواست واقع خواهد شد.
هيچ كس به مقتضاى تعاليم قرآن كريم و سيرۀ روشن اولياى معصوم دين حق ندارد به آنچه كه پشتوانۀ محكم علمى و عقلى ندارد و از سوى راهبران الهى مورد تأييد قرار نگرفته است، تكيه كند يا تدوام و بقاى آن را به خيال و تصور حفظ دين و مقدسات دينى توجيه نمايد؛ زيرا قرآن كريم بنيان پوشالى موهومات و ساخته ها و پرداخته هاى جاهلانه را مورد يورش جدّى قرار مىدهد، با نگاهى گذرا به آيات كريمه قرآن فرازهاى فراوانى از اين نمونه را مىتوان يافت. آنچه در مذمّت سازندگان قصّۀ گوساله سامرى در قرآن مىخوانيم نيز نمونۀ ديگرى از اين قبيل است. معارف دين مقدس اسلام چنان بر پايه هاى محكم و مستدّل حقايق و دقايق عقلانى استوار است كه هرگز براى حفظ باورهاى مردم و تحكيم ايمان و اعتقاد آنان نيازى به تشبّث به ريشههاى سست و متزلزل خرافات وجود ندارد.
در تاريخ حيات پيامبر اعظم(ص) آمده است كه روزى فرزند ايشان از دنيا رفت و اتفاقاً در همان روز خورشيد گرفت. برخى با مصلحت انديشى كوشيدند تا بين دو حادثه رابطهاى تعريف كنند و شايع كردند كه خورشيد گرفتگى معلول مرگ فرزند پيامبر بوده است. شايد چنين اقدامى براى آنها قابل توجيه هم بود كه بالاخره اين تعريف موجب تقويت