21فرمود: من از حسن نيت شما آگاهم، ولى مىترسم كه اين كار بر شما واجب شود و از انجام آن عاجز گرديد. تا رحلت پيامبر هم كار به همين منوال بود. 1
مسلم روايت مىكند: روايت كرد براى من يحيى بن يحيى و گفت اين حديث را بر مالك خواندم كه او از ابن شهاب، از عروه، از عايشه خبر داد: پيامبر اكرم شبى در مسجد به نماز ايستاد و مردم با او نماز گزاردند. فردا جمعيت زيادتر شد. در شب سوم يا چهارم نيز مردم جمع شدند; ولى پيامبر ديگر نيامدند. صبح روز بعد فرمودند: من كارى كه شما كرديد ديدم و در اين كار مانعى نمىبينم، ولى مىترسم اين كار بر شما واجب شود اين نيز در رمضان اتفاق افتاد. 2
*تحقيقى در حديث صحيحين
در حديث شيخين اشكالاتى وجود دارد كه بايد روشن شود.
مشكل اول: معنى اين كلام: ... مىترسم كه اين كار بر شما واجب شود و از انجام آن عاجز گرديد چيست؟ آيا معناى آن اين است كه ملاك تشريع احكام، استقبال يا عدم استقبال عامه از يك عبادت است كه اگر به عبادتى مشتاق بودند بر آنها واجب مىشود و الاّ واجب نمىشود؟ ما معتقديم كه ملاك تشريع احكام، مصالح واقعى حكم است، چه مردم استقبال كنند يا نكنند و تشريع خدا، تابع اقبال يا رويگردانى مردم نيست، بلكه پيرو مجموعهاى از مصالح و مفاسد است كه خداوند به آنها از ديگران داناتر است.
مشكل دوم: اگر فرض كنيم كه صحابه، اهميت دادن خود به نماز تراويح را با برگزار كردن آن به صورت جماعت نشان دادهاند، آيا اين مىتواند سببى براى وجوب دائمى آن باشد؟ مسجد پيامبر در آن روزگار از نظر فضا محدود بود و گنجايش حدود ششهزار نفر را داشت. در فقه مذاهب اربعه آمده است: مسجد نبوى در آغاز 30*35 متر بوده و بعداً پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آن را وسعت داده و مساحت آن را 50*57 متر كرده است . آيا مىتوان استقبال اين تعداد