33كريم هم از مكتب ابراهيم به عنوان يك مكتب يكتاپرستى كامل نامبرده مىشود و معيارى است براى ساير اديان بزرگى چون يهوديت، مسيحيت و اسلام.
خداوند در قرآن مىفرمايد:
«مٰا كٰانَ إِبْرٰاهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لاٰ نَصْرٰانِيًّا وَ لٰكِنْ كٰانَ حَنِيفاً مُسْلِماً». 1
يا «مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرٰاهِيمَ». 2
و يا حضرت يوسف عليه السلام كه ايشان ظاهراً به چاه افتاد ولى اين مقدمهاى بود كه از آنجا به مصر برود. علم تأويلالاحاديث را ياد بگيرد و نبى الهى شود. ظاهراً وزير شاه بود ولى در باطن يوسف زمام امور را به دست داشت.
بنابراين نصرت و پيروزى پيامبران موقتى نيست.
سيد قطب در ادامه به رمز پيروزى عاشورا و تأثير آن تا به امروز سخن مىگويد و اينكه حضرت ابا عبداللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم علىرغم اينكه شهيد شدند ولى صاحب دو نصرت شدند يكى رسوايى طاغوت و ديگرى زنده ماندن عاشورا تا به امروز.
پس على عليه السلام خليفه خدا بود و شخصيت وى تماماً الهى بود. ايشان براى فتح و كشورگشايى نيامده بود ظاهراً پشت صحنه بود ولى مهمترين كارها به دست ايشان بود و يا خود پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در مورد امام حسن و حسين عليهم السلام مىفرمايند: (ابْناى هذان امامان قاما او قَعَدا) 3 يعنى اين دو پسر من اماماند چه قيام كرده باشند و چه در حال سكوت باشند و به پا نخاسته باشند.
آرى على عليه السلام امام بود اگرچه 25 سال پس از وفات پيامبر خليفه شد. مقام خلافت ايشان چيزى نبود كه توسط شوراى اهل حل و عقد گرفته و يا داده شود. آنچه منصوب از جانب خدا باشد هيچ گاه با ظواهر امور از بين نمىرود و اين است معنى خلافت به نص كه شيعه بر آن قايل است و لذا مىبينيم كه حضرت در طول اين سالها دست به اقدامات بسيار