85بايد با پاى خود مقامات و منازل را يك به يك طى كند.
خداى سبحان جذبه را در قرآن با واژه «ربط» ربط داده است ( وَ رَبَطْنٰا عَلىٰ قُلُوبِهِمْ إِذْ قٰامُوا... ) 1 جذب و انجذاب آتشى است كه در قلب انسان افروخته مىشود و سالك را به سمت راز و نياز مىبرد.
وجد و جذبه سه گونه است 2؛ جذبه نفس، جذبه دل و جذبه جان. وجد و جذبهاى كه بر نفس افتد نهان آدمى را آشكار كرده، سالك را مفتون مىكند. وجد و جذبهاى كه بر دل حاكم شود مرد الهى را به حركت آورده، سرمست مىكند او بانگ برآورده، جامه مىدرد و او سالك را معنوى مىكند. اما جذبهاى كه جان آدمى را در بر مىگيرد نقد جان او كرده حقيقتش را غرق مىكند و جان او آهنگ بريدن كرده در اقيانوس هستى محو مىشود.
زائر بيت الله با جذبه احرام به عالم وصال نائل مىشود. احرام، سالك را بيدار و مشتاق مىكند، احرام حديقه دل دوستان و ريحان جان عاشقان است، احرام سبب جانباختن مىشود و خانمان زائر را برمىاندازد، احرام خلعتى عزيز است كه قدر وجود آنرا كسى نمىداند؛ زيرا وجود انسان را از وجود خلقى بيرون مىبرد، زيارت خانه خدا آتش محبت جان عاشق است، او با نظر به جامه احرام، ناآرام و بىقرار مىگردد، درد او فزونى يافته، با چشم گريان و دل بريان پنهان و