32استدلال و گوياتر از هر كتاب و دليل، برهانِ مظلوميّتهاى جبهۀ حق است.
هنگام ورود به خاك بقيع، كفشها را كه درمىآورى و پايت، خاك اين مزار را لمس مىكند، دلت هم مىشكند.
قبور بىسايبان مانده در برابر آفتاب را كه مىبينى، داغت تازه مىشود و بر غمى كهن و ديرين، اشك مىريزى و بغض مانده در گلو را در هواى بقيع، رها مىكنى.
رنجنامۀ نانوشتۀ محبّين اهل بيت، بر خاك و سنگ اين مزار، گوياتر از هر زمان است. يك طرف، جمعى به دعاى توسّل مشغولند و زمزمهكنان. طرف ديگرى، دلهايى با آهنگ نوحه و مرثيه، به عمق مظلوميّت اهل بيت راه مىيابند و مىگريند.
يك سو جمعى بر سر قبر «امّ البنين» به ياد سقّاى كربلا و دستهاى قلم شدهاش اشك مىريزند.
در سويى جانبازان، با «ويلچر»هايشان جمع زائران را مىشكافند و در امتداد نور، راهى به كانون روشنى و خطّى به منبع فيض مىگشايند و به خاكبوسى اين چهار امام معصوم «عليهمالسلام» مىآيند.
عدّهاى در پى يافتن قبر گمشدۀ زهرايند، و در كنارى هم كسى آرام آرام اشك مىريزد و «زيارت جامعه» مىخواند و ... هوا، هواى عطرانگيز و روحانىِ «حال» است.
اينجا اشكاست كه سخنمىگويد و«حال»، گوياتر از«قال» است.