40خانه شكسته شود». 1آرى، اينجا شهر خدا و حرم خداست و امام نمىخواهد حرمت خانۀ خدا شكسته شود.
يزيد مىخواهد بعد از كشتن امام حسين عليه السلام ، با تبليغات زياد در ذهن مردم جا بيندازد كه اين حسين بود كه حريم خانۀ خدا را براى اوّلين بار شكست. كافى است كه ابتدا درگيرى ساختگى بين مأموران حكومتى و ياران امام ايجاد كنند. به گونهاى كه تعدادى از مأموران كشته شوند و بعد از آن، امام به وسيله مأموران به قتل برسد و در ذهن مردم اينگونه جا بيفتد كه ابتدا ياران امام با هواداران يزيد درگير شده و در اين درگيرى آنها از خود دفاع كردهاند و در اين كشمكش امام حسين عليه السلام نيز، كشته شده است.
اكنون يزيد مىخواهد كه هم حسين عليه السلام را به قتل برساند و هم او را به عنوان اوّلين كسى كه در مكّه خون كسى را ريخته است، معرفى كند.
او كيست كه چنين سراسيمه به سوى امام مىآيد؟ به گمانم يكى از پسر عموىهاى امام حسين عليه السلام است كه خبردار شده امام مىخواهد به سوى كوفه برود.
او خدمت امام مىرسد و سلام كرده و مىگويد: «اى حسين! به من خبر رسيده كه تصميم دارى به سوى كوفه بروى. امّا من خيلى نگرانم. زيرا هنوز نمايندۀ يزيد در آن شهر حكومت مىكند و يزيد پولهاى بيت المال را در اختيار دارد و مردم هم كه بندۀ پول هستند. من مىترسم آنها مردم را با پول فريب بدهند و همانهايى كه به تو وعدۀ يارى دادهاند، به خاطر پول به جنگ با تو بيايند». 2وقتى سخن او تمام مىشود امام مىگويد: «خدا به تو جزاى خير دهد. مىدانم كه تو از روى دلسوزى سخن مىگويى. امّا من بايد به اين سفر بروم». 3هيچ كس خبر ندارد كه يزيد چه نقشهاى براى كشتن امام حسين عليه السلام كشيده است. براى