65است كه چركينى را دور مىكند و خالص را مىگذارد.
صاحب تاريخ مىگويد:
«دور كردن مردم مدينه مردم بد را مخصوص نيست به زمان آن حضرت - صلىاللّٰه عليه وآله وسلم.»
و تأييد مىكند اين معنى را به روايت امام احمد كه بعد از اين خواهد آمد و به قول خليفۀ راشد و امام به حق عمر بن عبدالعزيز كه وقتى از مدينه بيرون مىشد با همراهان خود مىگفت كه مىترسم 1 از آن مردمى باشيم كه مدينه ايشان را نفى كرده از خود.
اما ابعاد حق - سبحانه - اهل خُبث كامل را كه كفارند از آنجا ظاهر است و اما غير كُفار مىتواند بود كه به نقل ملائكه باشد ايشان را از آن محل شريف [12 - آ] بعد از موت به مكانى مُناسب آن ابدان كثيف؛ چنان كه بعضى علما اشارت به آن كردهاند نظر به اين معنى نفى مدينه خبث و ذنوب را نفى اهل آن باشد يا مراد ابعاد اهل خبث كامل باشد كه ايشان قابل شفاعت نيستند و يا مراد در ماعداى 2 قصّه اعرابى و دَجّال باشد كه مدينه به سبب لأوا 3 و مَشِقّات و مضاعفۀ ثواب و تنزل رحمانى كه در اوست، پاك مىسازد نفس ساكنش را از ظلمات. ذنوبِ «اِنّ الْحَسنات يُذْهِبْنَ السَّيِّأت 4» و يا مراد آن است كه مدينه تميز و اظهار مىكند خبث و فساد قلوب خبيثۀ فاسده را يعنى اظهار مىكند خبائث مخفيّۀ مضمرۀ او را همچنان كه مشاهد است. مؤيّد اين معنى است آنچه فرمودهاند رسول - صلىاللّٰه عليه و آله و سلم - در وقت بازگشتن منافقان از غزوۀ احد كه مدينه همچو كورۀ آتش است.
صاحب تاريخ بعد از اين مىگويد:
«آنچه بر من ظاهر شد آن است كه نفى مدينه خبث را، به هر چهار معنى است يعنى هر چهار واقع است نه آنكه بعضى باشد دون بعض.»