59- عليه السلام - آمدند، آن حضرت چون ايشان را ديد گفت: يا بنىالحارث چه حال است شما را؟ گفتند: يا رسول اللّٰه ما را اين تب به اين حال رسانيده است. پس آن حضرت فرمودند كه كجاييد شما از صعيب، پس ايشان پرسيدند ما چه كنيم به صعيب؟ فرمود كه بگيريد از خاك آن و آن خاك را در آب كنيد و يكى از شما در وى تفل 1 كند و بگويد:
«بِسْمِ اللّٰه تُرابُ ارْضِنَا بِرِيْقِ بَعْضِنَا شِفاء لِمَريِضِنَا بِاذْنِ رَبَّنٰا»
پس كردند ايشان امتثال و خلاصى يافتند از آن بليّه؛ و نكال تفل عبارت از نفخى 2است به اندك آب دهن، چنان كه دعا خوانان بعد از دعا مىدمند و صعيب عبارت از وادى بطحانست كه پايان ماجشونيّه است و آن باغى است معروف به مدّشونيّه و در آنجا مغاكى است كه مردم از آنجا به جهت معالجه و استشفا خاك برمىدارند و به جايها مىبرند فايده.
صاحب تاريخ مىگويد:
«آن موضع ماثور شده است از سلف.»
يعنى متأخّرين از متقدّمين شنيده و ديدهاند و آن [9 - ب] محل مُقرّر و معين شده است و جماعتى از علما نيز از آنجا تجربه كردهاند و صحت آن موضع بر ايشان معلوم شده و من نيز غلامى داشتم مريض كه قريب يك سال تب داشت چون آب آن خاك را خورانيدم در همان روز تب از او منقطع شد و بعضى گفتهاند آن خاك را در آب مىبايد كرد و به آن آب از تب غسل نمود. و صاحب تاريخ مىگويد:
«سزاوار آن است كه همچنان كه از آن حضرت - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - وارد شده عمل نمايد و بعد از آن غسل كند 3.»
يعنى همچنان كه الآن مذكور شد خاك آن موضع را در آب كند و بعد از آن در وى تفل كند و بعد از آن بخورد و غسل كند تا جمع كرده باشد ميان فرمودۀ آن حضرت - صلىاللّٰه عليه و آله وسلم - و خوردن و غسل كردن كه تجربۀ علماست.