57مؤذن است به بقاى بعضى از حمى 1، همچنان كه مُشاهد است امروز.
پس آنچه منقول شده قوت و شوكت او بوده باشد و يا اعاده كرده باشند شىء از حماى خفيه را تا حاصل شود به سبب او تكفير سيّآت 2 و مؤيّد اين است آنچه روايت كرده است امام احمدّ و غيره به رجال صحيح كه اذن طلبيد حمى تا در آيد به نزد رسول - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - گفت چه كسى؟ گفت: امّ ملدم، پس او را امر شد به قبا بعد از آن اهل قبا را پيش آمد از ايشان آن محنتى كه غير خداى نداند آن را. پس شكايت كردند به رسول - صلى اللّٰه عليه و آله وسلم - پس آن حضرت فرمود:
«اگر خاطر شما مىخواهد دعا كنم تا خداى تعالى اين بلا را از شما كشف كند و اگر مىخواهيد در ميان شما باشد تا كفارت كند گناهان شما. گفتند: اگر چنين است، باشد.»
اما طاعون و دجّال لعين، در صحيحين آمده كه در راههاى مدينه ملائكه حراست و پاسبانى مىكنند مدينه را تا در نيايد طاعون و دجّال و آمده كه او در پس احد خواهد نزول نمود به داعيۀ دخول مدينه وليكن ملائكه روى شوم او را جانب مشرق خواهند گردانيده و نيز آمده كه او در قُرب مدينه خواهد فرود آمد و هر كافر و منافقى كه در آنجاست رفته به آن لعين مُلحق خواهند شد و گفتهاند اين است روزى كه مدينه نفى خُبْث مىكند از خود و غير از آنچه مذكور شد در اين باب احاديث بسيار است كه بنابر شهرت آن بر همين مقدار اكتفا نموده شد.