62
تخريب دوم:
متوكّل، يكى از خلفاى خون آشام عباسى در سال 232ق، اريكۀ قدرت را به زور غصب كرد، در دشمنى با آل عدالت(ع) روى يزيد و ابن زياد را سفيد كرده بود، به هيچ وجه نمىتوانست تابش نور خدا را كه از گنبد حريم حماسهها، كربلا مىدرخشيد، تحمّل كند،تصميم گرفت به هر طريقى كه شده،جلو تابش خورشيد آِزادگى را بگيرد.
هنگامى كه متوكّل اطلاع حاصل نمود كربلا گسترش يافته و شيعيان از اطراف و اكناف به زيارت آستان حسينى مىشتابند، سخت به وحشت افتاد و دستور داد آستانه و خانههايى كه شيعيان در اطراف آستانه ساخته بودند ويران كنند،حمدالله مستوفى مىنويسد:
«آن را مشهد حائر مىخوانند،جهت آن كه چنان ذكر رفت كه به عهد متوكّل خليفه آب در او بستند تا خراب شود، آب حيرت آورد و زمين گور خشك ماند.» 1
بالأخره در سال 247ق متوكّل به دست پسرش منتصر كه گرايشات شيعى داشت به قتل رسيد، منتصر بر خلاف سياست پدرش، به شيعيان امنيت و رفاه داد و اموال زيادى را بين علويان تقسيم نمود و مجدداً آستان قدس حسينى را با شكوه و جلال بنا نمود و منارۀ بلندى در